تربیت کودک که چیزی نیست ؟!

تربیت کودک نگارنده:فاطمه طهماسب

این روزها هر کسی با هر روشی که فکر میکند درست است، مشغول تر بیت کردن یا تز ترب ی تی دادن است .یک نفر تربیت را آنقدر سهل و ساده می بیند که با رها کردن فرزند خود به دنبال افز ایش خلاقیت و خودمختاری اوست؛ یک نفر هم خانه را پادگان نظامی کرده و از پش تیبانی های سفت و سخت و بی دریغش گرفته تا وادار کردن کودک بی زبان به شرکت در کلاس های آموز شی مختلف، و گرفتن فرصت بازی و تفری ح از او به دنبال شکل دادن شخصیت فرزندش به شکل دلخواهش است . در این آشفته بازار برداشت های متفاوت از تربیت، شاید برگشتن به تع ریف تربیت و مرور آن، قدری راهگشا باشد .

تربیت کودک

صنعت یا تربیت ؟!

به تعبیر شهید مطهری دو نوع نگاه به تربیت وجود دارد :ی ک نگاه مادی و ی ک نگاه معنو ی؛ تربیت به معنای صنعت است .کارخانه ای که در آن، کودک را در قالب ، در نگاه مادی آرزوهای تحقق نیافته خودمان می پ یچی م و تنها روی ابعاد مادی وجودش تمرک ز میکنیم . در نگاه معنوی اما آنچه مهم است پرورش استعدادهای درونی انسان است و از آنجا که در ¹. هویت انسان را روحش تشکیل میدهد تربیت در جهت استعدادهای روحی اوس ت این نگاه دیگر مهم نیست من والد میخواهم فرزندم در آینده چه کاره باشد و آیند ه اش چه باشد .وظیفه من، پ یدا کردن ظرفیت ها و استعدادهای وجودی خود کودک و تق ویت و رشد آن هاست .ابتدا باید کودکم را به عنوان یک انسان با تمام نیازهایی که دار د بشناسم تا بتوانم برای رشد و تقویت او یا به تع بیری دیگر برای هدا ی تش برنامه ریزی کنم . نگاهی که متاسفانه این روزها با گسترش فضای مجازی و ازدیاد کودک های کار دنیای مدرن کمرنگ تر شده است .

بچه ها ابزار اقتصادی خانواده ها شده اند و به جای جست و جو برای پرورش استعداد هایشان روزها را با مشغول شدن با گو شی و دغدغه زیاد شدن فالوورها شب می کنند .

تربیت کودک

جبر و اختیارهای تربیتی!

اصرار ب یش از حد برخی خانواده ها به بچه ها برای حفظ کردن قرآن و گرفتن فرصت بازی و تفریح از آن ها نیز باعث آ سیب هایی شدهاست .

بدیهی است که انس با قرآن، روح کودک را پرورش میدهد و همه ا ز خوبی های بی نظیر ارتباط با قرآن آگاهند اما کمالگر ایی و افراط در ا ین زم ی نه هم باعث فرار یا باصطلاح زدگی بچه ها خواهد شد .

برخی خانواده ها با آرزوی حافظ قرآن شدن کودک شان، آن ها را از نیاز ها ی واقعی- شان مثل بازی- که برای رشد کودک مثل اک سیژن است- محروم می کنند

و بر خی دیگر هم با آرزوی دکتر مهندس شدن بچه ها و مقایسه آن ها با فلان رفیقی که در فلان درس بیست گرفته، سبک تر بیت استبدادی شان را اجرا می کنند

سمت دیگر این طیف هم سهل گیرانی نشسته اند که هیچ قانون و محرو میت و تشویق و تن بیهی برای کودک قائل نیستند و ظاهر ا فرزندانشان هیچوقت قرار نیست بفهمن د اشتباهی کرده اند یا راه را اشتباه رفته اند. این رو در جامعه دچار مشکل میشوند و با مسائل ب سیاری روب هرو میشوند

ارتش چرا ندارد اما خانه چرا !

طبیعی است افراط و تفریط در هر مسئله ای باعث مشکل و آسیب می شود و کار، خوب از آب درنم یآید . هّ فرزند انسان، بر نیست که چوپان بخواهد و بدون آگاهی و منطق درست، به حرکت در م سیرهای مختلف وادار شود

.متاسفانه هنوز این تلقی از تربیت در خانواده ها وجود دارد که فرزند باید هرچه پدر یا مادر گفت بدون سوال یا آگاهی انجام دهد؛ رو شی که باصطلاح تر بیت پادگانی گفته م یشود که در آن کرامت نفس فرزند مهم نیست

و رشد لازم برای تقویت تفکر و استدلال او فراهم نم یشود چرا که راه ورود به تفکر که سوال پر سیدن است در این روش بسته م یشود .کودکی که کرامت نفس او حفظ نشود و خودباوری و احساس خودارزشمندی در او شکل نگیرد، هیچگاه از خودش راضی نخواهد بود و احتمال ابتلای او به کارهای نادرست افزایش مییابد

چرا که شأن خود را به درستی نم یشناسد .این مهم است که هر فردی احساس کند برای هدفی آفرید ه شده که منحصر به فرد خود اوست و باری در عالم هستی هست که تنها او م یتواند آن را بردارد .احساس ارزشمندی، حضور فرد را در جامعه مفید خواهد کرد و او را جامعه پذیر م یکند .اما متأسفانه هنوز کم ن یستن د خانواده هایی که در برابر خواسته ی فرزندشان نه » مطلقی می گ ویند و وقتی کودک می پرسد چرا؟ با «! چون من میگویم « جواب مواجه می شود.

ندارد .هرچه « در خانواد های که روی پایه های محکمی بنا شده باشد، دیگر ما » است و اگر محدودیتی وجود داشته باشد در پس آن منطق درستی نشسته « هست است که قابل تو ضیح است. اساس دین زیبای اسلام، محبت است؛ امام صادق(ع) در روایت زیبایی فرموده اند: لتربیتی که بر پایه ی محبت ؟!« آیا دین جز محبت چیزی دیگری است؟ » راه گفت و گو را در خانواده باز میکند، کرامت فرزندان را به همراه دارد و اگر نه های « مخالفت و محدود ی تی وجود داشته باشد بر پایه عقل و منطق است نه ! خانه، ارتش ن یست که چرا نداشته باشد .»! استبدادی وال دین از راه محبت است که میتوانند به قلب فرزند خود نفوذ کنند و او را نی ز منطق- پذیر و نصیحت پذیر بار ب یاورند .پدری که با دخترش پ ی وند قلبی ع میقی دارد با یک اخم میتواند روی فرزندش تاثیر بگذارد .اما در خانواده ای که پدر مدام عصبانی است و به عامل مخالفت در خانه تبدیل شده است، دیگر شأن مخالفت هایش، جایگاه قبل را نخواهد داشت؛ به تعبیری فرزندان در مقابل اخم پدر بیحس خواهند شد.

سهل گیری های خطرناک!

از آن طرف هم وجود و حضور قانون هایی در محیط خانواده لازم است تا کودک به درستی راهنمایی شود و آنچه از نوع برخورد و چارچوب رفتارها لازم است بیاموزد را یاد بگیرد .در سال های اخیر پدر و مادرها شاید به دلیل مخالفت و فرار از شرایطی که خودشان ا قبلا تجربه کردند، به سهل گیری های عجیبی روی آورده اند که به تع بیری از طرف دیگر بام افتاده اند

  • اگر کودک چند روز دلش نخواست به مدرسه برود هیچکس مخالفتی با او نمی کند ،
  • – اگر غذای روی سفره را نخواست، سریعا غذای دیگری برایش آماده م یشود،
  • – اگر خوراکی دوستش را م یخواست خوراکی را به زور از دوستش م یگیرند و به او میدهند ،
  • – اگر دو جلسه از یک کلاس ورز شی را شرکت کرد و به مزاجش نساخت ا فورا آن را برا ی ش عوض م یکنند و اصلا مهم ن یست خانواده چقدر از نظر مالی ضررم بکند …

و در نهایت هیچ گاه با آداب معاشرت و برخورد صحیح با بزرگتر ها آشنا نم یشود . رفتارهای اشتباهش هم مورد تشویق قرار میگیرد و هیچ محدود ی تی در محیط خانواده بعدها در جامعه با مشکلات ، تجربه نم یکند .متاسفانه کودکان قربانی این روش ترب ی تی
زیادی مواجه م یشوند چراکه در فضا ی اجتماع با قانون ها و محدودیت ها روبهرو میشوند و سازگاری با آن محدودیت ها برایشان به شدت سخت خواهد شد . از طرفی هم به دلیل قلدری ها و رفتارهای ضداجتماعیشان محبوب نیستند و برای جبران آن، به جلب توجه منفی روی م یآورند .

تربیت کودک آموزش میخواهد!

تربیت فرزند، کار آسانی نیست و علم آن به صورت ذاتی در وجود انسان ها قرار نگرفته است !لازم است همانطور که افراد برای مهارت های مختلف مثل رانندگی و خیاطی آموزش م یبینند، یاد گیری این مسئولیت خ طیر را نیز دستکم نگیرند تا فرزندانی شناخت ، رشد یافته و آماده برای زندگی آ ی نده ترب ی ت کنند .وظیفه وال دین به عنوان مرب ی می تواند» در چارچوب های صحیح است تا کم کم بتواند « میخواهد » و « آنچه کودک خودش را بیابد و در جهت رشد ظرفیت ها و استعدادهای وجودی خویش زند گی سالمی داشته باشد.

منبع

تعلیم و تربیت در اسلام ص 57 و 56 – میزان الحکمة،باب 658، حدیث 3097 (جلد دوم صفحه 215}

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *