خلاقیت در کودکان

نگارنده : نرگس عباسی
از تعریف خلاقیت شروع میکنیم
تعریف های بسیار زیادی از خلاقیت ارائه شده است، تعریف ساده ای که بتوانیم بگوییم این است: ” پیدا کردن چند استفاده برای یک شیء” یا “پیدا کردن چند راه حل برای یک مسئله از روشهای مختلف آن را حل کردن” مثلاً برای یک خودکار که می نویسد آدم باهوش به این فکر می‌کند که: ” چطور میشود با آن بهتر نوشت؟ پررنگ تر نوشت؟” یا “چه کار کنیم که عمر بهتری داشته باشد؟ رنگش متفاوت شود؟” اما آدم خلاق به این فکر می‌کند که: ” آیا استفاده دیگری هم میشود از آن کرد؟”
ما برای هر وسیله، یک استفاده واحد میشناسیم. خودکار برای نوشتن، قاشق برای غذا خوردن، کتاب برای خواندن و لا غیر. وقتی ما برای هر وسیله یک استفاده تعریف کردیم و هر وقت بچه ها خواستند از آن استفاده ی دیگری بکنند آنها را با “نکن، دست نزن و…” نهی کردیم مانع خلاقیت بچه های مان می شویم . در ذهن بچه‌ها این هنوز شکل نگرفته است که این وسیله فقط همین استفاده را دارد (و این خیلی خوب است)، اما ما اصرار داریم که تنها استفاده و از نظر خودمان، صحیح، را به کودکان یاد بدهیم. مثلاً حتما سر سفره باید با قاشق غذا بخوریم در حالی که با دست خوردن هم یکی از راه‌هایی است که میشود با آن غذا خورد. لذت “کشف” را نباید از بچه ها بگیریم. شاید آنها به یک راه استفاده از وسیله برسند که تا به حال به ذهنمان نرسیده بوده است و این برای آنها بسیار جذاب است و البته این کار “هزینه بر” است.
تفاوت هوش و خلاقیت
مرکز هوش، نیمکره چپ و مرکز خلاقیت، نیمکره راست است. کشف و پردازش کار هوش است ابداع و تولید کار خلاقیت است. هوش اطلاعات را انباشت می‌کند و خلاقیت آن را به هم می ریزد تا یک چیز جدید را خلق کند. اینها با همدیگر نتیجه می دهند و لازم و ملزوم یکدیگرند. پردازش، یک مهارت است و می‌توان آن را یاد گرفت؛ اما جالب است بدانیم که قدرت تولید را همه انسان ها دارا هستند. انسان ها ممکن است باهوش به دنیا نیایند؛ اما همه خلاق به دنیا می آیند. از هوش و خلاقیت با هم راه برنده هستند و هرکدام بدون دیگری ناقص خواهد بود و یکی از مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد این است که این دو را از هم جدا می کنند.
ترکیب بالا و پایین بودن این دو مولفه، چهار دسته از بچه‌ها را تشکیل می‌دهند: 1) بچه هایی که هوش و خلاقیت هر دو پایین است. 2) بچه هایی که هوش پایین و خلاقیت بالا دارند. ( این دسته از بچه ها بسیار آسیب‌زننده هستند چرا که نمی توانند خود را با شرایط محیطی تطبیق دهند). 3) کودکانی که هوش بالا و خلاقیت پایین دارند ( مطلوب ترین نوع بچه ها برای خانواده ها مدارس و نظام آموزش و پرورش این دسته از بچه ها هستند چرا که بچه هایی هستند درس خواندن وظیفه شناس مودب و…) 4) و اما دسته چهارم بچه هایی که هوش و خلاقیت بالا دارند ( این بچه ها خیلی بچه های راحتی نیستند و اگر پدر و مادر پذیرش آنها را نداشته باشند به شدت اذیت میشوند).

پیش نیازهای خلاقیت
اما خلاقیت یک سری پیش نیازهایی لازم دارد:
اولین مولفه امنیت است. کودک باید بداند محیط برای تجربه کردن، امن است. کسی قرار نیست با داد و فریاد مانع او شود و یا خود محیط خطرناک نیست. امنیت یعنی بچه ها فرصت خطا کردن داشته باشند، اجازه اشتباه کردن داشته باشند و بعد خودشان بفهمند که اشتباه است؛ البته تا حدی که آسیب جدی به محیط یا خودشان وارد نکنند.
دومین مولفه داشتن اعتماد به نفس است. ممکن است کودک فوق‌العاده باهوش باشد، اما بدون اعتماد به نفس جلوی خلاقیت او گرفته می شود. “تو نمیتونی، دست نزن و…” های پدر و مادر، جرات اقدام و در نتیجه اعتماد به نفس را از کودک می گیرد. محیط غنی، به گفته میشود که محرک زیادی دارد. مسلما کودک در اتاقی که وسایلی از قبیل توپ و قابلمه و پتو و متکا و… هست، بیشتر از یک اتاق خالی تحریک میشود. اما محیطی که صددرصد کودک را برای بازی و خلاقیت تحریک کند، طبیعت است.
مولفه سوم نگاه خلاق است. دیدن خلاقیت و خلاقانه دیدن. همین که بچه ها خلاقیت ها را ببینند، دیدن طبیعت، شغل های مختلف، فضای شهری و روستایی، کاشی کاری های سنتی، آینه کاری های حرم ها و… به آنها نگاه خلاق می‌دهد. دیدن خلاقیت ها از دوره نوزادی می تواند شروع شود که بهتر است هر پنج حس تحریک شود. در روزگار ما و به خصوص فضای شهری، بچه ها حس بینایی و شنوایی شان بیش از حد در حالت تحریک شدن است و حس های دیگر مورد غفلت واقع شده است. تلویزیون، گوشی های همراه و … خلاقیت را از کودک می گیرند؛ زیرا کودک در مقابل آنها منفعل است. خلاقانه دیدن از مولفه‌های نگاه خلاق است. مثلاً ببینیم با تفاله هویج به جز بیرون ریختن چه کاری میشود کرد؟
بچه ها هم خوب می بینند هم خوب عمل می کنند و متاسفانه ما والدین مانع میشویم.
عامل بعدی رشد خلاقیت توجه به دستاوردهای کودک است نه نتیجه. تاکید ما والدین بر شاگرد اول شدن، نمره کامل گرفتن، کودکان را از خلاقیت و امتحان کردن راه های مختلف برای حل مسائل درس های مختلف باز می دارد.
دیگر پذیری و معاشرت با باورهای مختلف، یکی دیگر از عامل های رشد خلاقیت است. حصار کشیدن دور خانواده و ایزوله کردن کودکان به هیچ عنوان به نفع آنها نیست به غیر از اینکه به رشد اجتماعی آنها آسیب می زند ، بر رشد خلاقیت آنها هم تاثیر منفی دارد. حضور و زیست در کنار باورهای انسان های مختلف، اما همسو و هم راستا با ارزش های ما، تاثیر بسیار زیادی روی رشد خلاقیت آنها دارد.
نکته‌ای که در اینجا می خواهیم اشاره کنیم این است که خلاقیت نباید صرفاً در فضای مادیات دیده شود خلاقیت منفصل از معنویت عامل نابودی و تخریب است. بسیاری از اختراعات بزرگ بشر ماحصل خلاقیت بدون معنویت است حتی در هنر که یکی از جلوه‌های بزرگ خلاقیت است، امروزه می بینیم که بیشتر در فضای مادیات دیده می‌شوند خلاقیت باید با مسئولیت و معنویت همراه شود وگرنه آسیب رسان است.
منبع : اقتباس از صحبت های پژوهشگر محترم آقای حمیدکثیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *