نظم در کودکی

همه ما با واژه نظم آشنایی داریم. حال آن که معناهای متفاوتی برای این واژه در ذهن ما شکل گرفته است؛ و هرکسی یک تعریفی از این کلمه برای خود دارد. اما وقتی پای بچه ها به میان میآید لازم میشود که بتوانیم به درک درستی از این کلمه برسیم.
میدانیم تمامی جهان نظم دارد. نظمی که در آفرینش است، نظمی بدون خطاست. رشد هر موجودی بدون بدون نظم ممکن نیست. اما فهم و درک غلط از نظم جزء موانع رشد محسوب میشود.
هر نوع نظمی که داریم پویا (در حال حرکت) است. نظم ایستا و بدون حرکت مانع رشد است. پدر و مادری که ذهنشان با نظم ایستا شکل گرفته است مدام در حال گفتن این جملات هستند: “ندو، بشین، بهم نریز، وول نخور، دست نزن، … “

نظم ایستا یعنی : “هرچیزی سرجای خودش به صورت ثابت”
نتیجه این نظم چیزی جز طغیان بچه ها و عدم رشد آنها نیست و خود را به صورت پرخاشگری، بیش فعالی، عدم تمرکز و عدم توجه نشان میدهد؛ و این کاملا طبیعی است. طبیعت کودک “یک جانشین” نیست، پس قبول نمیکند و انگار صحبتهای والدین را اصلا نمی-شنود.
نظم این نیست که همه وسایل را داخل کمد بگذاریم و در را ببندیم و خلاص!
والدینی که به دنبال نظم ایستا هستند، دوست دارند در خانه هیچ چیزی بهم نریزد. بسیار مادرانی دیدهایم که با وجود اینکه مهمان داشتهاند و روز سخت و خسته کنندهای را گذراندهاند اما تا همه جا را اصطلاحا مثل “دسته گل” نکنند چشم برهم نمیگذارند.
ذهن فعال، نظم را در حرکت میبیند. برای این نوع نظم، ما نیاز به “ریتم” در زندگی داریم. ریتم چیست؟ نظم + برنامه. برنامه یعنی اینکه بدانیم چه عملی را در چه زمانی انجام دهیم. بدون برنامه هر جنس حرکتی دچار آشفتگی میشود. ممکنه به هر دلیلی در آن زمان نتوانیم آن کار را انجام دهیم اما همینکه میدانیم در هر زمان چه کاری باید انجام دهیم، مهم است.
مادری که هر روز درگیری ذهنی “امروز چی درست کنم؟” دارد، نوعی از این آشفتگی را تجربه میکند. (میشود با توجه به روزها و داشتهها لیستی هفتگی تهیه کرد ، اگر نشد به راحتی جایگزین میکنیم)
برای بچهها که خلاف تصور رایج خصوصا زیر هفت سال عموما از یک جنس هستند، بخش اعظم برنامهشان (از دید بزرگترها و از دید خود بچهها همه برنامه) بازی است. بازی بهترین کار ممکن در کودکی است. توقع نظم از کودک، حداقل در 3، 4 سال اول زندگیاش توقع بیجایی است. پس قید خانه منظم را برای چند سال بزنید. نهایتا میتوانید تدابیری بیاندیشید. مثل اینکه در یک اتاق بازی کنید، یا روی این فرش بازی کنید، یا قبل از اینکه پدر خانواده از سرکار برگردد، خانه را جمع و جور کینم. اما به صورت کلی توقع نظم، آن هم به صورت ایستا، در هفت سال اول توقع بیجایی است. کودکی که دوره “سیادت وآزادی”اش را درست طی کرده باشد، هفت سال دوم وارد دوره “عبد” بودن میشود ونظم را یاد میگیرد. (قَالَ النَّبِيُّ (ص): الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ. پیامبراسلام فرمود: فرزند، هفت سال مولی، هفت سال بنده، و هفت سال وزیر است.) منظم بودن آنگونه که در ذهنهای ما میگذرد برای بچه ها مسیر درستی را ایجاد نمیکند.
اما راهکار چیست؟
مانند بسیاری از راه حلهای مشکلات دوران کودکی، ما باید از خودمان شروع کنیم. خودمان منظم باشیم. مادری که وقتی از بیرون میآید و تا چند ساعت وسایلش را جمع نمیکند، سینک ظرفشویی هر دو سه روز یکبار خالی میشود. یخچال را که باز میکنید صحنه بسیار نامنظمی را مشاهده میکنید، پدری که میزکارش همیشه شلوغ است، خواب خانواده تنظیم نیست (هرساعتی که شد بخوابند و هر ساعتی که شد بیدار شوند) و در یک کلام زندگی خانواده “ریتم” ندارد، انتظار زیادی از بچه این خانواده نمیشود داشت. وقتی زندگی والدین و خانواده ریتم داشته باشد بچه ها یاد میگیرند هر کاری وقتی دارد ودر وقت خودش انجام میشود و اتوماتیک وار آنها هم با بزرگتر شدن میتوانند برای کارهای شان (حتی فقط در ذهنشان) برنامه داشته باشند و از این نظم ذهنی و ظاهری کمال استفاده را ببرند.
و اما نظم ظاهری
جای اسباببازی بچهها داخل کمد نیست و این توقع که بچهها آنها را داخل کمد به شکلی که ما دوست داریم قرار دهند، توقع درستی نیست. برای بچهها همینکه بتوانند تمام اسباببازیهایشان را یکجا (مثلا گوشه اتاق، یا داخل جعبه های بزرگ اسباببازی) جمع کنند، کافی است.

تدریجی بودن یاددادن نظم و توجه به سن کودکان یکی دیگر از فاکتورهای مهم در پرورش کودک منظم است. والدین به صورت همکاری میتوانند کار جمع کردن اتاق را به کودکشان یاد بدهند. به صورتیکه حول و حوش 3 سالگی به بعد 90 درصد اتاق را والدین و 10 درصد مابقی را بچه ها جمع کنند و هر چه بزرگتر میشوند و به طبع تواناییهایشان بیشتر میشود درصد کار انجام شده توسط کودک نیز بالاتر میرود. هرچه والدین این کار را با شور و نشاط بیشتری انجام دهند مثلا با شعر و … و این حس را القا نکنند که چه کار سخت وطاقت فرسایی روی دوش آنها نهاده شده احساس خوبی برای بچه ها از تمیز کردن اتاقشان برای آنها میماند. تشکر و قدردانی برای همکاری کودکان آنها را به سوی ارزشمند بودن کارشان سوق میدهد و احتمال تکرار را بیشتر میکند. والدین میتوانند با عکس قبل و بعد از جمع کردن اتاقشان تغییر را برای بچه ها محسوس کنند و با بچه های بزرگتر (7 سال به بعد) در مورد خوبی های نظم و بدی های شلوغ بودن اتاق صحبت کنند.

نرگس عباسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *